کد مطلب:53246 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

جنگ احد











جنگ احد در سال سوم هجری به وقوع پیوست. بعد از جنگ بدر زد و خوردهای بسیاری اتفاق افتاد و مسلمانها آنها را پس می زدند.

ولكن قبیله ی قریش همیشه بیشتر در فكر آن بود كه از حضرت محمّد (ص) انتقام بگیرد، بنابراین یك نیروی پنج هزار نفری به سركردگی ابوسفیان مكه را ترك نمودند تا بر علیه مسلمانان جنگ نمایند.

سپاه پیغمبر پس از مشورتهای لازم مسلح از مدینه خارج شد. دو سپاه نزدیك كوه احد در شش كیلومتری مدینه با هم برخورد كردند.

علمدار سپاه بت پرستان شخص شجاعی به نام طلحه ابن ابی طلحه بود كه مرتباً مبارز می طلبید.

حضرت علی (ع) جلو آمد و به مجردی كه طلحه او را دید گفت: هیچ كس دیگر جرأت نداشت با من جنگ كند جز تو. به طوری كه تاریخ نویسان می نویسند حضرت علی (ع) او را با یك چشم به هم زدن كُشت. سپس برادرش علم را بلند نمود كه او هم كشته شد. چند جنگجوی دیگر از همان خانواده در جنگ تن به تن با امام علی (ع) كشته شدند تا اینكه یك غلام سیاه برای گرفتن انتقام خون صاحبانش مبارز طلبید. به طوری كه تاریخ می گوید امام علی در اولین ضربه شمشیر او را به دو نیم كرد به طوری كه

[صفحه 23]

بدنش برای چند لحظه سرپا بود.

دشمن وحشت زده از میدان كارزار فرار كرد كه ناگهان حادثه ای نظر آنها را جلب كرد. تعداد نسبتاً زیادی حدود پنجاه نفر به عنوان گارد نگهبان یك معبر باریكی را روی تپه ای بلند دیده بانی می كردند، جایی كه دشمن می توانست تپه را دور زده از پشت به مسلمانان حمله كند.

با وجود سفارش پیغمبر كه آنجا را ترك نكنند آنها آنجا را برای جمع آوری غنائم جنگی هنگامی كه دشمن فرار می كرد ترك كردند.

ناگهان دشمن آنجا را بدون محافظ دید، فرصت را غنیمت شمرده پس از عبور از تنگه از پشت به مسلمانان حمله ور شدند. در ضمن كسی بلند فریاد كشید محمّد كشته شد.

به زودی پس از انتشار این خبر تكان دهنده مسلمانها وحشت زده میان خودشان شمشیر كشیدند و سرانجام آنها پیغمبر را تنها گذاشتند و به طرف كوهها فرار كردند. جز 4 یا 6 نفر كه مقاومت كردند تا از پیغمبر دفاع كنند.

تعدادی از مورّخین سنّی[1] می نویسند: تمام سپاه پیغمبر حتی صحابه ی بزرگ فرار كردند جز علی، زبیر، طلحه و ابودجانه.

در بحبوحه ی جنگ شمشیر امام علی شكست و به طوری كه شایع است شمشیری به نام ذوالفقار به وسیله ی فرشته ای از دنیای غیرمرئی در اختیار علی گذاشته شد و صدایی رمزی ندا در داد: «جوانمردی، جز علی نیست و نه شمشیری مثل ذوالفقار».

یكی از مجاهدین بزرگ اسلام به نام حمزه عموی پیغمبر در این

[صفحه 24]

جنگ كشته شد و این داغ اثر عمیقی بر قلب پیغمبر گذاشت.

اگرچه مسلمانها در این جنگ شكست خوردند اما دشمن جنگ را ادامه نداد و بدون اشغال مدینه ی بی دفاع میدان جنگ را به سوی مكه ترك كرد.

روایت شده است كه امام علی (ع) در این جنگ نود زخم شمشیر خورد و با وجود خستگی فوق العاده برای یك لحظه هم حمایت خود را از پیغمبر دریغ نداشت.

در این ضمن جبرئیل (فرشته ی مقدّس) از آسمان فرود آمد و به پیغمبر گفت: «آنجا را نگاه كن كه چگونه علی با تمام وجود و با روحیه ی فداكاری جنگ می كند.»

پیغمبر خدا فرمود: علی كاملاً شبیه من است و من هم كاملاً شبیه او هستم (ما هر دو از یك ذات به وجود آمده ایم).

به طوری كه دانشمندان سنّی تصدیق دارند این قول در چند مكان مختلف از پیغمبر شنیده شد.[2] .

[صفحه 25]


صفحه 23، 24، 25.








    1. الف- ابن ابی الحدید، در شرح نهج البلاغه، جلد سوم، صفحه ی 276،

      ب- نورالدین مالكی در كتاب فصول المهمه، صفحه ی 43،

      ج- حلبی، در كتاب سیرت الحلبیه، جلد سوم، صفحه ی 123.

    2. الف- امام احمد حنبل، در كتاب مسند،

      ب- ابن مغازلی، در كتاب مناقب،

      ج- موفق ابن احمد، در كتاب مناقب،

      د- ترمذی، در كتاب صحیح،

      ه- ابن ماجه، در كتاب سنن، صفحه ی 92،

      و- محمد ابن یوسف گنجی، در كتاب كفایت الطالب،

      و بسیاری دیگر.